بازي
بازي فعاليتي كه با ميل و اختيار و باهدف سرگرمي و تفريح و معمولاً و بهطور هنجاري در اوقات فراغت انجام ميشود. كاركرد بازيها، تفريح و شادابي است.[۱] در تعريف علمي بازي فعاليتي مخصوص كودكان نيست. هر فعاليت اختياري كه بر اساس ايجاد لذت و خوشايندي باشد و كم يا زياد داراي قواعد باشد، بازي محسوب ميشود. بازيها غالباً اشكال شناخته شدهاي دارند و در فرهنگ و اقليم هر قوم ميتوان آن را سراغ گرفت؛ بنابراين بازيها داراي زمينههاي اجتماعي، اقليمي و خرده فرهنگي هستند. بازيها عمدتاً توسط وسايلي انجام ميشوند كه بيشتر در مورد كودكان اسباب بازي ناميده ميشود. اما ميتوان وسايل بازي (مثلاً ورزش-بازي چوگان) نيز به نوعي اسبابِ بازي است. امروزه بازيها به شكل بازيهاي رايانه اي هستند.
ماهيت بازي
يك بازي شامل مجموعهاي از بازيكنان، مجموعهاي از حركتها يا راه بردها و نتيجهٔ مشخصي براي هر تركيب از راه بردها ميباشد. پيروزي در هر بازي تنها تابع ياريِ شانس نيست بلكه اصول و قوانينِ ويژهٔ خود را دارد و هر بازيكن در طي بازي سعي ميكند با بهكارگيري آن اصول، خود را به بُرد نزديك كند.
طبق تعريف جين مك گانيگال از بازي، هر بازي داراي چهار مؤلفه اصلي شامل هدف، قوانين، سيستم بازخورد و حضور داوطلبانه بازيكنان است.[۲]
هدف
بازخورد مشخصي از يك بازي است كه بازيكنان ميتوانند به آن دست يابند. آنها توجه شان را بر روي اين اهداف متمركز ميكنند، اين هدف باعث ميشود تا افراد، احساس كنند مقصودي دارند.
قوانين
همان مكانهايي هستند كه بازيكنان را محدود ميكنيم. قوانين با محدود كردن بازيكنان، تلاش دارد تا آنها با روشهايي نوآورانه با اهداف برسند. قوانين براي ممنوع كردن راههاي هميشگي هستند.
سيستم بازخورد
به بازيكنان ميگويد كه چقدر به هدف شان نزديك شدهاند. سيستم بازخورد ميتواند شامل امتيازها، مراحل يا يك نوار پيشرفت باشد. حتي اگر به بازيكنان بگوييم: «رقابت وقتي به پايان مي رسد كه …»، سيستم بازخورد طراحي كرده ايم. سيستم بازخورد فعال به بازيكنان اطمينان ميدهد كه هدف شان، قابل دسترسي است و انگيزه آنها را افزايش ميدهد.
حضور داوطلبانه
مهم است كه تمام بازيكنان، آگاهانه و از روي خواسته خودشان، قوانين، اهداف و سيستم بازخورد را پذيرفته باشند.[۳]
بازي در ايران باستان
در ايران باستان كودكان از سن پنج سالگي سواري و تيراندازي ميآموختند. در آغاز تيراندازي به حالت پياده و سپس اسبسواري و بعد تيراندازي در حالي كه سوار بر اسب بودند را ياد ميگرفتند. كساني كه در آموزشگاه درباري تيراندازي و سواركاري ميآموختند همراه شاه به شكار ميرفتند تا در ضمن تفريح، نيرومند، فداكار، دلير و باانضباط شوند و جنگآزمايي و سلحشوري بياموزند. مهمترين بازيهاي كودكان براي تربيت جنگي آنها عبارت بود از: اسبسواري، تيراندازي، شكار، چوگانبازي و زوبيناندازي. دورهٔ آموزشي كودكان از پنجسالگي شروع و در بيستسالگي خاتمه مييافت. گزنفون در تاريخ خود مينويسد كه كودكان ايراني از خردسالي كمان كشيدن و تيرانداختن ميآموختند و تا حدود هفده سالگي ادامه داشت.[۴]
تعريف اسباب بازي
اسباب بازي عبارت است از ابزار و وسايلي كه ويژگيهاي بالقوه درون كودك را به فعليت ميرساند، در جهت درست يا غلط. چون شيطنت هم وجود دارد كه شامل غضب و وهم و غنا و شهوت ميشود. بازي كامپيوتري هم اسباب بازي مجازي است كه قوه واهمه را تقويت ميكند و كودك خيالپرداز و متوهم بزرگ ميشود، چون در محيط مجازي بازي محدوديتهاي عالم واقعي وجود ندارد، ذهن كودك هم با آن شكل ميگيرد. پس ابزاري كه باعث رفع نياز يا تسهيل رفع نيازهاي كودك ميشود، اسباب بازي است. البته اين تعريف يك تعريف قراردادي است، ممكن است تعريف علمي اسباب بازي چيز ديگري باشد.
ماهيت اسباب بازي
اسباب بازيهايي مثل اره پلاستيكي يا انبردست پلاستيكي يا وسايل خانهسازي ميتوانند نياز كودك به ساختن را برطرف كنند. اسباب بازيهاي فكري هم ميتوانند رشد دهنده باشند. رشد دهنده در جهت تعادل يا عدم تعادل. البته كودك زير هفت سال توانايي بازيهاي فكري را ندارد. در زير هفت سال يك اسباب بازي خاص در بستر بازي مفهوم پيدا ميكند، مثلاً يك عروسك ممكن است در يك بازي يك ابزار شيطنت يا سرگرمي باشد، اما در يك بازي ديگر با اندكي تغيير در ظاهر ميشود ابزار رشد دهنده. اسباب بازي يك ابزار است يك قالب دارد و يك محتوا. خود قالب يك ساختار قالب دارد و يك محتواي قالب. ساختارهاي قالب عمدتاً بدون جهت هستند. برخي قالبها قالبهاي داراي محتوا هستند، مثلاً نرمافزارهاي موزيكال كه يك قالب هستند و محتواي آنها ميتواند متفاوت باشد، اما اساساً يك محتوا دارد كه موسيقي است و مشكل دارد. مثلاً در روش ديويد يك محتوا وجود دارد، محتوا براي برنامهريزي استراتژيك، اطلاعات شركت است كه در روش ديويد اعمال و نتيجهگيري ميشود. خود قالب يك ساختار دارد و يك محتواي قالب؛ كه شناسايي عوامل داخلي را ميطلبد. شناسايي عوامل داخلي يكي اين است كه خود ساختار دستهبندي دارد و ديگر اينكه عوامل داخلي، عوامل مالي و انساني و … هستند. در برخي موارد، خود قالب، محتواي مشكل دار دارد. مثلاً اسباب بازيهاي شانسي. شانس يك محتوا است. مهم نيست سناريوي بازي چيست. ميتوان به ابزارهايي كه قالبهاي مناسب دارند، محتواهاي مناسب را افزود و ابزار مناسب ساخت. كودك اسباب بازي را به صورت بسيط استفاده نميكند. يك عروسك ممكن است در يك مجموعه بازي، مثل خاله بازي، يك كاركرد داشته باشد، عروسكي هم كه در ويترين خانه قرار ميگيرد، يك كاركرد دارد. هر دو عروسك يكسان هستند اما در تركيب يا روش استفاده است كه كاركرد مشخص ميشود. براي بازي بايد يك زيرساخت فراهم شود، كودك بايد در داخل يك خانه بچگانه زندگي كودكانه داشته باشد، عروسكي هم كه به اين مجموعه افزوده ميشود بايد نقش مهمان خانه را داشته باشد. اهميت اسباب بازيهاي در مقياس واقعي در اينجاست كه تركيب بازي را برهم ميزنند. بايد تركيب، شيوه و سبك بازي كودكانه را كلي در نظر بگيريم. اين لزوماً درست نيست كه مثلاً اگر در اسباب بازي building block مثلث را تبديل به گنبد كرديم، اسباب بازي اسلامي ميشود. بايد بستري فراهم شود كه تركيب استفاده از اسباب بازيها كودك را به سمت درست بازي كردن يا به عبارتي زندگي كودكانه درست هدايت كند. آنگونه كه در بزرگترها سبك زندگي طراحي ميشود، در كودكان نيز بايد سبك زندگي كودكانه طراحي شود. اولين چيزي كه يك خانواده براي كودك تهيه ميكند يك كمد ويتريني است كه بايد پر از اسباب بازي شود. اسباب بازيهاي داخل ويترين هم نميتواند از آن خارج شود. اگر ويترين به خانه تبديل شود، فضا عوض ميشود و هر اسباب بازي كه در آن قرار دارد، تغيير كاركرد ميدهد. اهميت برخي چيزها در به هم زدن تركيب است. اسباب بازيهاي يكسان در بسترهاي مختلف، كاركرد متفاوت دارند. برخي ابزارها قالب درستي ندارند و اصلاً در سبك زندگي درست، جايگاهي ندارند، مثل اسباب بازيهاي موزيكال يا كارتونهاي تخيلي ولي برخي استفاده دوگانه دارند مثل عروسك و اتومبيل و والدين بايد تمام توجه و اهتمام خود را براي انتخاب بهترين بازيها و اسباب بازيها براي كودكان خود به كار گيرند.
برچسب: بازي،
ادامه مطلب